سمی ترین حالت رابطه رو از من بپرسی
میگم وقتیه که دو نفر از همه لحاظ مثل کاپل ها میمونن ولی به واقع همه جا میگن ما دوست عادی ایم
اینجور وقتا که شما توی رابطه هستین ولی در واقع نیستین ، طرف مقابل (یا حتی خودتون )در زمان تنهایی و سینگلی خودش از شما استفاده میکنه
و هر زمان که بخواد میتونه منکر همه چیز بشه و به عبارتی تعهدی نداره
این داستان ، قصه ی دوست صمیمی منه :
خانم س با اقای ص دوستن
س کلی دوست های پسر دیگه هم داره
ولی خب پر واضح به ص بیشار از همه اهمیت میده
بعد از یک مدتی کارشون به قربون صدقه و ازین جریانا میرسه
همه بهشون میگن شما ها با همید
ولی خب انکار میکنن (مخصوصا ص )
اکه از من بپرسی س کاملا شیفته ی ص شده بود و عاشقانه بهش محبت میکرد
ص در عین حال که اینو حس کرده و میدونه همه جا تاکید میکنه که ما با هم نیستیم و فقط دوستای صمیمی ایم
بعد از یک مدت ص قشقرق به پا کرد
چند تا بهانه ی احمقانه اورد و همه چیزو تموم کرد
ص چند بار بهش گفت من از فلان دوستت خوشم اومده
یا روی فلانی کراشم ...
س خیلی اسیب دید و ضربه خورد
به شدت اذیت شد
نتونست ثابت کنه که ناگفته چیزایی بین شون بوده
و همه گفتن اینا توهمات تو بودن
س بالاخره از اون دوره گذر کرد
و سعی کرد خودشو بسازه
و روی خودش تمرکز کنه
چند ماه گذشت
حالا دوباره ص سمتش برگشته
دقیق نمیدونم اون زمان چه اتفاقی افتاد که کات کرد شاید دختر دیگه ای دیده بود
اما هر چی که هست این سری احساس نیاز به محبت پیدا کرده
برمیگرده و ز س فرصت دوباره میخواد
س به من که دوستشم و بقیه ی دوستاش میگه من دیگه به ابن ادم راه نمیدم
اما خب کاملا دروغ گفته
چون بهش فرصت دوباره میده و پسره هم قول میده اشتباهات قبلشو تکرار نکنه
با هم اوکی میشن و یواش یواش همه ازین موضوع مطلع میشن
س خیلی ناراحته که بقیه فهمیدن
این سری داره همه ی تلاش خودشو میکنه که ص رو از همه ی دختر ها دور نگه داره
به بهانه ی اینکه تو با فلانی اخلاقتون نمیخوره و سریع دعواتون میشه یا اینکه تو به فلانی کمک نکن توی درساش اون دم سواستفاده گریه
ص اینو کاملا متوجه شده
من میگم س این سری علی رغم قول هایی که دادن داره سعی میکنه بیشترین زمان ص رو پیش خودش نگه داره تا بالاخره ص عاشقش بشه
ص هم ازین داستان بو برده و پشیمونه
چون سری اخر خیلی براش سنگین تموم شد و بقیه خیلی سرزنشش کردن که با احساسات این دختر بازی کرده و چون توی محیط دانشگاهه دوری ازش اجتناب ناپذیره
س محبت های افراطی داره
نمیزاره ص هزینه کنه
مدام برای ص هزینه میخره
براش غذا درست میکنه ...
دیروز باهاش بحث کردم
و گفتم برای کسی که لیاقت نداره محبت بی اندازه نکن
هم بقیه دچار سوتفاهم میشن
هم مسائل سری قبل تکرار مبشه
بهم گفت نه من دیدم از محبت کردن اینطور نیست
ما فقط دوست عادی ایم
من گفتم اما منم دوست عادیتم و میدونم تیپیکال محبت کردن به دوست عادیت چیه
تو اونو دوست عادیت نمیدونی
عصبانی شد و داد زد و دور شد
شب ص به من پیام داد که چه اتفاقی افتاده
و من گفتم چیزی به من مربوط نمیشه ...
برچسبها:
شوت منگ