رمان بربادرفته
با توجه به اینکه رت باهوش ترین فرد این داستان بود در مورد عشق به اسکارلت همونقدر خامی و نپختگی به خرج داد که اسکارلت در مورد اشلی اینکارو کرد
قاعدتا از فردی با این خصوصیات اخلاقی چنین بر نمیاد که مدت های طولانی درگیر عشق یک طرفه با اسکارلت بشه
از همه ی این ها گذشته رت فضائل اخلاقی ملانی همیلتون رو همیشه تحسین میکرد و از اون به عنوان یک زن تمام عیار یاد میکرد
نمیشه فردی با این هوش و اگاهی و دونستن فضائل اخلاقی عاشق زنی بدذات بشه اسکارلت دقیقا در نقطه ی مقابل ملانی زندگی میکرد
حتی محبت و خوبی هاش هم در گرو منفعت خودش بود
وجدانش در اکثر مواقع خاموش بود
واکثر دردسر ها هم به دلیل منفعت طلبی و خودخواهی خودش بود
چطور رت نمیتونست از عشق اسکارلت دست بکشه
وقتی به این خوبی شخصیت اونو تحلیل میکرد چطور نتونست بفهمه عشق به اسکارلت حتی اگه دقیقا مثل خودش باشی اشتباهه
و این موضوع منو گیج کرد
از طرف دیگر در اخر رمان به این نتیجه رسیدم که اشلی هم شخصیتی دقیقا مثل رت داره
با تفاوت های جزئی
یک روح که در دو شرایط متفاوت زندگی کردند
همینطور که خود اشلی توی داستان گفت اونا هر دو مثل هم فکر میکنند و متفاوت عمل میکنند
و توی داستان دیده شد که حتی عمل متفاوتی هم نداشتند
رت نتونست جلوی میهن پرستی ای که به منطقش احمقانه بود بگیره و به ارتش پیوست
از نظر اشلی هم جنگ احمقانه بود
در مورد عشق اشلی به اسکارلت ، شاید این تنها جایی بود که اشلی از اسکارلت خبیث تر بود
همونطور که اشاره شد اشلی همیشه اسکارلت رو دوست داشت و در وجود خودش میداسنت قراره با ملانی ازدواج کنه
اشلی هم درگیر عشق احمقانه ای شد که رت گرفتارش بود
و ملانی که شاید احساس برانگیز ترین شخصیت این قصه است ، یکم باور ناپذیره چون توی زندگیم شخصیت با این حد خلوص از خوبی ندیدم
و بخوام توصیفش کنم اون یک احمق مهربون بود
شاید اگر توی اون جهان زندگی میکردم برای بودن در کنارش مثل خانوم السینگ و میبل با اسکارلت رابطه برقرار میکردم و اسکارلت سیاه رو تحمل میکردم تا بتونم هر روز ملانی رو ببینم ولی چنین شخصیتی امکان نداره
از این نظر احمق بود که هیچوقت متوجه شرارت اسکارلت نشد ، و حتی وقتی خودش نفهمید و بقیه بهش گفتن هم باز باور نکرد
متوجه نبود تمام محبت های اسکارلت به اون در واقع زمینه ای در خیانت داشت
اما هر چی که بود توی زندگی کوتاهش عشقی دریافت کرد یا حداقل فکر میکرد عشقی رو داره دریافت میکنه و با اون عشق خیالی دوران رو به سر میبرد
مرگ ملانی گرچه خیلی غم انگیز بود ، از طرفی به نفع اون بود ، شانسی که توی زندگی داشت این بود که هیچوقت نفهمید عشقی که دریافت میکرد توهم و خیانتی بیش نبوده
برچسبها: کتاب, نقد