برباد رفته

چنین خواب چرایی ؟

این تیکه از مکالمه ی من و فراز جالب بود :

اولین باری که یه تیکه از عشق ابدی رو دیدم پشمام ریخته بود از این حجم خل وضعی و بی در و پیکری که نمایش میدن. بعد دیدم اونی که بهم داشت نشون میداد خودشم متوجه بود یه چیزی میلنگه این وسط.

بعدها دیدم چقدر عادی شده دیدنش. خیلی جدی میشینن راجع به دعوای فلانی و فلانی حرف میزنن مردم که حق با کی بود و نبود!

آدم کم کم عادت میکنه به بی آبرویی به قول کیارستمی.. به سطحی بودن، به چارچوب نداشتن، به خیلی چیزا

پاسخ:

اتفاقا یه پست راجع بهش دیدم

که میگفت اینا هر ادمی رو برای این برنامه ها انتخاب نمیکنن

عملا یک بازی روانیه

یعنی ادم هایی رو انتخاب میکنن که از لحاظ روانی چالش درست کنن و همه چیز رو exajer میکنن و واکنش های افراطی میدن

(همون یکی دو نفر معدود عجیب غریب که توی دانشگاه می‌بینیم )

یعنی هوش هیجانی به خصوصی انتخاب شده

و خب این سوال من بود

که اگه من تو این موقعیت ها بودم هرگز دعوا و ... نمیکردم و احتمالا سکوت میکردم ( و اکثر ادم های دیگه)

ولی چرا تمام این ادم ها واکنش های خل وضعانه میدن

و حتی یک ادم عادی هم بین شون نیست

همین باعث شد فکر کنم این دراما از پیش ساخته اس

ولی انگار شرایط رو طوری چیدن که اینجوری بشه

انگار خواب کافی هم تدارن و ...

خلاصه سازنده هاش هر کاری میکنن تا میشه محیط رو دراماتیک تر و مسموم تر و دعوایی تر کننن تا به هر قیمتی جذابیتی که میخوان رو پیاده کنن

یه جورایی زمین اسکویید گیمه

شنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۴ | اسکارلت اوهارا