برباد رفته

چنین خواب چرایی ؟

خاطره روز دختر

پارسال همین موقع ها یه دوستی داشتم که خودش تنهایی داشت به مرز کات کردن با دوست پسرش می‌رسید

دلیلش هم این بود که دوست پسر خیلی تو باغی نداشت و یادش رفته بود روز دخترو بهش تبریک بگه

اینم همش زیر گوش ما میخوند که از قصد تبریک میگه و من براش مهم نیستم و مگه میشه ندونه و...

هر چی بگو که آقا اهمیت نده

مهم نیست

حالا بیخیال

زیر بار نمی‌رفت

آخر سرم یه دل سیر گریه کرد

آخر دیدم اینجوری نمیشه و پسره هم پسر خوبیه(حقا از به دختره سره :/)

یکم چشم و گوشش و بستس و بلد نیست

رفتم به پسره پیام دادم که برو روز دخترو به این تبریک بگو رابطه تون رو نجات بده

اون بیچاره هم اصلا تو باغ نبود :| خبر نداشت داستان چیه

خلاصه دقیقه 90 رفت تبریک گفت

و من سبب خیری شدم که این دو نوگل نو شکفته پیوندشان ضخیم تر شه ^^

یکشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۴۰۲ | اسکارلت اوهارا